سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میشه ......

می شه از صدای تو به غربت خزون رسید  
می شه از نگاه تو به وادی جنون رسید
می شه با بوسه ی تو شراب غم رو سر کشید
می شه با دستای تو رو غصه ها یه خط کشید
می شه تو چشای تو صداقت وپاکی رو دید
می شه تو هوای تو بی دغدغه نفس کشید
می شه در سکوت تو نغمه ی قاصدک رو شنید
می شه در کنار تو طعم محبت و چشید
می شه توی خواب تو یه عالمه ارزو چید
می شه توی فال تو قشنگترین شعرا رو دید
می شه به خیال تو یواش و اهسته رو دید
می شه به دیار تو همراه باد سرد وزید


عشق یعنی.......

 

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن


گفتیم

 گفتیم :(( بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران )) انها هم کم نگذاشتند کاری کردند که نه تنها به ازای ابر بهاری گریستیم بلکه جور ابر پاییز و زمستان را هم کشیدیم.

گفتیم: (( ایا پاییز را دوست داری)) احمقانه خنده ای سر دادند و گفتند تا بهار هست پاییز چرا؟ انها نمیدانستند پاییز همان بهاریست که عاشق شده است.

گفتیم : (( عشق سه بخش است)) انها گفتند ادبیات را هم که شرمنده کردی،عشق یک بخش است. انها نمیدانستند که عشق سه بخش است،عطش دیدن او،شوق با او بودن ،اندوه بی او ماندن

گفتیم و گفتیم و گفتیم و دیگر هیچ نگفتیم ، چرا؟ چون با جماعت بی اعتنا به عشق تقابل به سلاح دل نتوان کرد.

 میلاد